به وبلاگ من خوش آمدید
|
سلام دوستان خوب من.امیدوارم که حالتون خوب باشه. در این وبلاگ سعی کردم تمام مسائل مربوط به نماز رو قرار بدم. امیدوارم لحظات خوشی را با گشت و گذار در این وبلاگ سپری کنید.منتظر نظرات ارزشمند شما هستم. 1-لباس نماز گذار: شرایط لباس نماز گذار :پاک باشد ،غصبی نباشد،از اجزای مردار نباشد ،از اجزای حیوان حرام گوشت نباشد ،طلا بافت نباشد ،از ابریشم خالص نباشد .دو شرط آخر اختصاص به لباس مردان دارد. 2-مکان: مباح باشد ،بی حرکت باشد،جایی نباشد که اطمینان دارد نمی تواند نماز را در آن جا تمام کند ،جایی نباشد که توقف در آن حرام است ،جایی نباشد که ایستادن و نشستن در آن حرام است ،جایی نباشد که که نتواند در آن واجبات را انجام دهد ،جلوتر از قبر پیغمبر و امام (ع)نباشد ،محل سجده ی نماز گذار پاک باشد ،موجب نجاست لباس و بدن نماز گذار نشود.مکان مرد بر زن مقدم باشد ،مسطح باشد. ۳-قبله در این جا یعنی خانه کعبه که در مکه معظمه است.در نماز باید صورت و سینه و شکم و جلوی پاها رو به قبله باشد و در موقع ایستادن لازم نیست نوک انگشتان پا هم رو به قبله باشد گر چه موافق احتیاط است.
نماز های مستحبی زیاد است و آن را نافله می گویند و بین نماز های مستحبی به خواندن نافله های شبانه روزی بیشتر سفارش شده و آنها در غیر روز جمعه سی و چهار رکعتند که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشا را بنابر احتیاط واجب باید نشسته بخواند ،یک رکعت حساب می شود.ولی در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر ،چهار رکعت اضافه می شود و بهتر آن است که تمام بیست رکعت را پیش از زوال به جا آورد.به جز دو رکعت آن که بهتر است در وقت زوال باشد اول:نماز های روزانه دوم:نماز های آیات سوم:نماز میت چهارم:نماز طواف طواف واجب خانه کعبه پنجم:نماز قضای پدر که بر پسر بزرگتر بنا بر احتیاط واجب است. ششم:نمازی که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب می شود و نماز جمعه از نماز های روزانه است.
اگر نه روی دل اندر برابرت دارم من این نماز حساب نماز نشمارم مراد من ز نماز آن بود که پنهانی حدیث درد فراق تو با تو بگذارم و گر نه این چه نمازی بود که من با تو نشسته روی به محراب و دل بیازارم خدمت حضرت رسول خدا(ص) آمد ،حضرت فرمود با گوسفندات چه کردی؟ عرض کرد ای رسول خدا داستان شگفت آوری برای آن هاست ،حضرت فرمود :چه قصه ای ؟عرض کرد ای رسول خدا در آن میان که به نماز ایستاده بودم ناگاه گرگی بر گوسفندان حمله کرد،به خود گفتم پروردگارا نمازم ،گوسفندانم ،شیطان بدلم افکند که ای اباذر کجایی تو؟ اگر گرگ ها بر گوسفندانت حمله کنند تو در نماز باشی ،تمام آن ها را نابود کنند و چیزی برای زندگی تو در دنیا به جا نمی ماند . به شیطان گفتم توحید خدا و ایمان به محمد رسول خدا (ص) و دوستی برادرش آقای مردم ُعلی بن ابی طالب و دوستی امامان طاهرین و پاکیزگان از نسل علی و دشمنی دشمنانشان برای من باقی می ماند و هر چه که از دنیا از دست برود بعد از این باطل است ،سپس مشغول نماز شدم ،گرگ آمد و گوسفندی را گرفت و رفت به طوری که من می دیدم ناگاه شیری به گرگ رو آورد و او را پاره کرد و دو نیم کرد و گوسفند را خلاص کرد و بلکه برگرداند .بعد فریاد زد ای اباذر سرگرم نمازت شو که همانا خدای سبحان مرا مامور نگهداری گوسفندان تو کرده تا زمانی که نمازت را بخوانی ،من مشغول نماز شدم .شگفتی مرا فرا گرفت که جز خدای سبحان کسی نمی دانست سپس شیر آمد و گفت برو به سوی محمد (ص)و از طرف من به او سلام برسان و به او خبر ده که همراه و صحابه ات را خدا گرامی داشت .شیری را موکل کرد برای نگهداری گوسفندانش ،سپس رسول خدا شادمان شد و اطرافیانش از شنیدن این قصه تعجب کرند خدمت حضرت رسول خدا(ص) آمد ،حضرت فرمود با گوسفندات چه کردی؟ عرض کرد ای رسول خدا داستان شگفت آوری برای آن هاست ،حضرت فرمود :چه قصه ای ؟عرض کرد ای رسول خدا در آن میان که به نماز ایستاده بودم ناگاه گرگی بر گوسفندان حمله کرد،به خود گفتم پروردگارا نمازم ،گوسفندانم ،شیطان بدلم افکند که ای اباذر کجایی تو؟ اگر گرگ ها بر گوسفندانت حمله کنند تو در نماز باشی ،تمام آن ها را نابود کنند و چیزی برای زندگی تو در دنیا به جا نمی ماند . به شیطان گفتم توحید خدا و ایمان به محمد رسول خدا (ص) و دوستی برادرش آقای مردم ُعلی بن ابی طالب و دوستی امامان طاهرین و پاکیزگان از نسل علی و دشمنی دشمنانشان برای من باقی می ماند و هر چه که از دنیا از دست برود بعد از این باطل است ،سپس مشغول نماز شدم ،گرگ آمد و گوسفندی را گرفت و رفت به طوری که من می دیدم ناگاه شیری به گرگ رو آورد و او را پاره کرد و دو نیم کرد و گوسفند را خلاص کرد و بلکه برگرداند .بعد فریاد زد ای اباذر سرگرم نمازت شو که همانا خدای سبحان مرا مامور نگهداری گوسفندان تو کرده تا زمانی که نمازت را بخوانی ،من مشغول نماز شدم .شگفتی مرا فرا گرفت که جز خدای سبحان کسی نمی دانست سپس شیر آمد و گفت برو به سوی محمد (ص)و از طرف من به او سلام برسان و به او خبر ده که همراه و صحابه ات را خدا گرامی داشت .شیری را موکل کرد برای نگهداری گوسفندانش ،سپس رسول خدا شادمان شد و اطرافیانش از شنیدن این قصه تعجب کرند وقت نماز صبح :از اذان صبح تا طلوع آفتاب وقت نماز ظهر وعصر:از ظهر تا مغرب وقت نماز مغرب و عشاء:از مغرب تا نصف شب |
اسفند 1391 12
|